سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشمند، دانشمند نمی شود، تا اینکه . . .در برابر دانشش چیزی از کالای پست دنیا نگیرد . [امام علی علیه السلام]

Be Do Have
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: Charpabor یکشنبه 85 بهمن 22   ساعت 3:54 صبح

   حیوانات به سادگی به ما نشان می دهند که چطور می توان محدودیتهای ذهنی تحمیل شده را پذیرفت . کک, فیل و دلفین مثالهای خوبی هستند

ککها حیوانات کوچک جالبی هستند آنها گاز می گیرند و خیلی خوب می پرند آنها به نسبت قدشان قهرمان پرش ارتفاع هستند

اگر یک کک را در ظرفی قرار دهیم از آن بیرون می پرد . پس از مدتی روی ظرف را سرپوش می گذاریم تا ببینیم چه اتفاقی رخ می دهد . کک می پرد و سرش به در ظرف می خورد و با کمی سر درد پایین می آید . دوباره می پرد و همان اتفاق می افتد . این کار مدتی تکرار می شود . سر انجام در ظرف را بر می داریم کک دوباره می پرد ولی فقط تا همان ارتفاع سرپوش برداشته شده درست است که محدودیت فیزیکی رفع شده است ولی کک فکر می کند این محدودیت همچنان ادامه دارد

فیلها را می توان با محدودیت ذهنی کنترل کرد . پای فیلهای سیرک را در مواقعی که نمایش نمی دهند می بندند . بچه فیلها را با طنابهای بلند و فیلهای بزرگ را با طنابهای کوتاه به نظر می آید که باید بر عکس باشد زیرا فیلهای پرقدرت به سادگی می توانند میخ طنابها را از زمین بیرون بکشند ولی این کار را نمی کنند علت این است که آنها  در بچگی طنابهای بلند را کشیده اند و سعی کرده اند خود را خلاص کنند . سرانجام روزی تسلیم شده دست از این کار کشیده اند

از آن پس آنها تا انتهای طناب می روند و می ایستند آنها این محدودیت را پذیرفته اند

دکترادن رایل یک فیلم آموزشی در مورد محدودیتهای تحمیلی تهیه کرده است . نام این فیلم  می توانید بر خود غلبه کنید است در این فیلم یک نوع دلفین در تانک بزرگی از آب قرار می گیرد نوعی ماهی که غذای مورد علاقه دلفین است نیز در تانک ریخته می شود . دلفین به سرعت ماهیها را می خورد . دلفین که گرسنه می شود تعدادی ماهی دیگر داخل تانک قرار می گیرند ولی این بار در ظروف شیشه ای دلفین به سمت آنها می آید ولی هر بار پس از برخورد با محافظ شیشه ای به عقب رانده می شود پس از مدتی دلفین از حمله دست می کشد و وجود ماهیها را ندیده می گیرد . محافظ شیشه ای برداشته می شود و ماهیها در داخل تانک به حرکت در می آیند آیا می دانید چه اتفاقی می افتد ؟ دلفین از گرسنگی می میرد غذای مورد علاقه او در اطرافش فراوان است ولی محدودیتی که دلفین پذیرفته است او را از گرسنگی می کشد . ما دلفین نیستیم فیل و کک هم نیستیم ولی می توانیم از این آزمایشات درس بگیریم زیرا ما هم محدودیت هایی را می پذیریم که واقعی نیستند به ما می گویند یا ما به خود می گوییم نمی توان فلان کار را و بهمان کار را انجام داد و این برای ما یک واقعیت می شود محدودیت ذهنی به محدودیتی واقعی تبدیل می شود و به همان مستحکمی . چه مقدار از آنچه ما واقعیت می پنداریم واقعیت نیست بلکه پذیرش ماست .

 

معجزه دعا و ایمان  

بخواه تا اجابت شود بجوی تا بیابی در بزن تا به رویت گشوده شود ( انجیل متی 7:7 )

 

رهایی از ترس  

 آنچه بیش از هر چیزی از آن می ترسیم به سرمان میآید ( انجیل )                  

 

پیامبر (ص): علی با ترسو مشورت نکن چون راه را بر تو میبندد و با بخیل مشورت نکن که او تو را از هدفت باز می دارد و با حریص مشورت نکن که او ناگواریها را در نزد تو بزرگ جلوه می دهد . و بدان که ترس بخل و حرص همگی غریزه یکسانی هستند که از سو ظن به خدا سرچشمه می گیرند .


نظرات شما ()

نویسنده: Charpabor یکشنبه 85 بهمن 22   ساعت 3:48 صبح

اصل برگ برنده چنین می گوید :

" تفاوت های جزیی در قابلیت ها ، می تواند منجر به تفاوت های بزرگی در نتایج شود . "

در صورتی که اصول زیر را در تصمیم گیری های روزانه به کار گیریم ، کارایی بیشتری پیدا خواهیم کرد و می توانیم افراد بهتری را جذب و حفظ کنیم ، خدمات و تولیدات بیشتر و بهتری را ارائه دهیم ، هزینه ها را عاقلانه تر کنترل کنیم ، رشد و توسعه قابل پیش بینی تری داشته باشیم و سود با ثبات تری به دست آوریم .

یک تصمیم قاطع برای انجام کاری متفاوت می تواند تمام زندگی تان را دگرگون کند . تنها باید از خودتان بپرسید : آیا به کارگیری این اصل برایم مفید خواهد بود ؟ و مطمئن باشید که همین طور است . هر چه زندگی خود را با این اصول همسوتر کنید ، خوشبخت تر و موفق تر خواهید بود . هیچ محدودیتی هم وجود ندارد .

 

1-    اصل علت و معلول :

برای هر اتفاقی دلیلی و برای هر معلولی علتی وجود دارد . ارسطو می گفت : " ما در دنیایی زندگی می کنیم که در آن اصول و قوانین حاکم هستند ، نه اتفاقات . "

مبنای هر معلول ، علت یا علل خاصی است و هر عمل یا علتی دارای اثر است حتی اگر آن را نبینیم یا نپسندیم . موفقیت اتفاقی نیست . موفقیت یک معجزه نیست و ربطی هم به شانس ندارد . در کتاب مقدس انجیل این مطلب با عنوان اصل کاشت و برداشت مطرح شده : " هر چه را که انسان بکارد ، همان را برداشت خواهد کرد . " و نیوتن آن را اصل سوم حرکت نامید و چنین گفت : " برای هر عملی ، عکس العملی است مساوی و در جهت مخالف آن . "

مهم ترین اصل موفقیت فردی و کاری این است که شما همانی می شوید که اغلب به آن فکر می کنید . در واقع هر چه را می بینید یا تجربه می کنید ، نمایش افکار انسانی است که در پشت آن قرار دارد .

روش فوری به کارگیری این اصل :

1-    مهم ترین حوزه های زندگی خود مانند خانواده ، سلامتی ، شغل و وضعیت مالی تان را بررسی کنید .

2-    نحوه تفکر در مورد نوع زندگی تان را تجزیه و تحلیل کنید . با خودتان روراست باشید . ببینید چه تغییراتی می توانید در افکارتان ایجاد کنید تا در بخشی از زندگی تان بهبودی به وجود آید ؟

 

2-اصل اعتقاد :

هر چه را که قبلا به آن اعتقاد داشته باشید واقعیت زندگی شما می شود . شما همیشه بر اساس اعتقادات خود عمل می کنید . لزوما آن چه را که می بینید باور نمی کنید بلکه آن چه را باور دارید می بینید . باید دانست که تعصب یک جور پیش داوری کورکورانه است . هرگز پیش از داشتن اطلاعات کافی قضاوت نکنید . به خصوص در مورد خودتان و توانایی هایتان پیش داوری نکنید . بپذیرید که برای شما محدودیتی وجود ندارد و آن چه را که دیگران انجام داده اند ، شما هم می توانید انجام دهید . واقعیت این است که هیچ کس بهتر و زرنگ تر از شما نیست .

روش فوری بکارگیری این اصل :

1-    ذهن خود را از تردید و ترس رها کنید و فرض کنید هیچ محدودیتی ندارید .

2-    با باورهای محدود کننده ای که شما را عقب نگه می دارد ، بجنگید .

 

3-    اصل انتظار :

هر چه را که با اطمینان ، انتظار وقوعش را داشته باشید اتفاق می افتد . شما همیشه در زندگی تان ، با صحبت و فکر کردن درباره وقایع آینده مانند یک طالع بین عمل می کنید . هنگامی که با اطمینان انتظار وقایع خوبی را داشته باشید ، معمولا برایتان اتفاق می افتد و عکس این موضوع نیز صحیح است . مردم نیز درست مانند آینه طرز تلقی شمارا چه مثبت و چه منفی ، به خودتان منعکس می کنند .

روش فوری بکارگیری این اصل :

1-    به بهترین چیزها فکر کنید .

2-    مرتب به اطرافیان خود بگویید که از هر جهت عالی هستند . به خانواده خود بگویید که به آنها ایمان دارید و عاشقشان هستید و به آنها افتخار می کنید .

3-    از خودتان بهترین انتظارات را داشته باشید . تصور کنید بهترین لحظه در انتظار شما است و هر چه که تاکنون انجام داده اید صرفا ایجاد آمادگی برای آن لحظات است .

 

4- اصل جذب :

شما یک آهن ربای زنده هستید که مدام مردم ، موقعیت ها و شرایطی را که با افکار اصلی تان همخوانی دارند ، به سوی خود جذب می کنید .

هر چیزی که در زندگی دارید ، به علت نحوه تفکر و شخصیت خودتان به طرف شما جذب شده است . شما می توانید زندگی تان را عوض کنید چون قادر به تغییر نحوه تفکر و شخصیت تان هستید . افکار شما فوق العاده قدرتمندند و دارای نوعی انرژی ذهنی هستند که با سرعت نور حرکت میکنند . این انرژی به قدری لطیف است که از هر مانعی عبور می کند .

روش فوری به کارگیری این اصل :

1-    خودتان را به خاطر همه چیزهای خوبی که به زندگی تان جذب شده اند ، تحسین کنید . سپس چیزهایی را که مورد پسندتان نیست شناسایی کنید و مسئولیت کامل آنها را به عهده بگیرید .

 

5- اصل ارتباط :

دنیای بیرونی ، انعکاس دنیای درونی شماست و با نحوه تفکر شما ارتباط دارد .

این اصل عجیب ، علت اغلب خوشبختی ها و ناکامی ها ، موفقیتها و شکستها ، بزرگی ها و فرومایگی هاست . گاهی این ارتباط را " معادل ذهنی " می نامند . واقعیت این است که شما نمی توانید به هدفی در دنیای بیرون برسید مگر این که اول آن را در درونتان خلق کرده باشید . روابط شما همیشه انعکاس چیزی است که در درون شماست . دیدگاه ها ، سلامتی و وضعیت مالی تان ، انعکاس همان چیزی است که بیشتر اوقات به آن فکر می کنید . شما در دنیا تنها یک چیز را می توانید کنترل کنید و آن هم طرز تفکر خودتان است .

روش فوری بکارگیری این اصل :

1-    به دنبال چیزهایی باشید که دنیای بیرونی ، انعکاس تفکرات ، احساسات و باورهای درونی شماست .

2-    معادل ذهنی آن چه را که می خواهید در زندگی بیرونی تان داشته باشید ، بسازید .


نظرات شما ()

نویسنده: Charpabor یکشنبه 85 بهمن 22   ساعت 3:45 صبح

شاید یکی از مسائلی که نیازجوامع را به مدیریت آشکار تر ساخت طرح برنامه ها وهدف هایی
بود که به واسطه نیاز ها بووجود می آمد بود وبرای اینکه این اهداف عملی گردد ناگزیر از طرح برنامه ای هر چند بسیار مختصر بود .هنگامی که نیاز ها افزایش یافت وهدف ها شکل پیچیده تری به خود گرفت موفقیت نصیب کسانی گشت که برنامه ریزی را به صورت جدی دنبال می کردند و امروزه کمتر کسی را می توان یافت که با برنامه ریزی بیگانه باشد
برای طرح برنامه ریزی درست و کاربردی در یک سازمان و یا یک پروژه بهتر است باطرح
 دو نوع برنامه ریزی: کلی وجزی پیش رویم.
از آن جا که عقلا وفلاسفه بر اشتباه پذیر بودن انسان که بر گرفته از نقص بشروعدم اطلاع از آینده اتفاق نظر دارند لذا بدیهی است که در هر برنامه ریزی خطاهای صورت پذیرد که وظیفه برنامه ریز کاهش این خطا هاست نه از بین بردن آن .
اولین قدم در برنامه ریزی شناخت هدف است وپس از شناخت آن بایستی برای رسیدن به آن ابتدا به طرح یک برنامه کلی با چشمنداز وسیع نسبت به آن هدف به تعریف آن بپردازیم سپس با طرح یک برنامه جزئی برنامه کلی را عملی سازیم به عنوان مثال برای ریل گذاری خط راه آهن پس از براورد زمان لازم به برنامه ریزی کلی می پردازیم که مثلا ظرف مدت یک ماه پروژه را تکمیل می کنیم با کدام شرکت تامین مصالح قرار داد می بندیم،چه افرادی را استخدام کنیم، به علت بازدهی بهتر چه ساعت های به کار بپردازیم ؛چه موارد ایمنی را به کار بریم.
اما در مورد برنامه ریزی جزئی ما زمان مورد نظر در برنامه کلی را به چند بازه کوچکتر تقسیم
می کنیم ؛ در مثال بالا یک ماه را به چهار هفته ویا به نسبت دقت در برنامه ریزی آن را به اجزائ کوچکتر مثلا به سی روز تقسیم می کنیم و برای هر روز جداگانه برنامه ریزی می کنیم     
مثلا در روز چهارم به علت بر گذاری انتخابات پارلمان سه ساعت از روز جهت امور مربوط به رائ گیری گرفته می شود روز ششم به علت مناسبت مِلی تعطیل است روز بیست وچهارم بازدید یکی از مقامات کشوری از روند عملیات انجام می پذیرد....
حال با دانستن این مطالب به رفع مشکل  کمبود وقت می پردازیم مثلا روز دوم وسوم دو ساعت
به ساعات کار می افزاییم ،یا در روز هجدهم به تعداد  کارگران می افزاییم ...
همچنین باید برای مسائل غیر مترقبه برنامه ریزی کرد وبرای آن چاره جویی کرد تا صدمه ای به پیکره برنامه ریزی وارد نگردد ،در مثال بالا باید در نظر داشت که مثلا احتمال ریزش باران برای شش روز وجود دارد پس باید از لوازم پوشش مناسب استفاده کرد .
پس در برنامه ریزی با دو نوع از حوادث روبرو هستیم:  1- حوادثی که از وقوع آنها خبر داریم2- حوادثی که از وقوع آن خبری نداریم یا حوادث غیرمترقبه
بهترین شیوه مدیریتی دراجرای برنامه ریزی جبران کاستی ها ونواقص قبل از وقوع آن هاست
به این نکته بایستی واقف بود که جبران اشتباهات وانجام ندادن به موقع برنامه ریزی جزی با برنامه های کلی امکان پذیر است ودر یک  کلام برنامه ریزی کلی و جزئی مکمل یکدیگرند.
نکته حائظ اهمیت این است که مدیران نباید در برنامه ریزی به صورت زیاد وافراطی به جزئیات بپردازند زیرا به هم خوردن و فرو پاشیدن برنامه ریزی بسیار جزئی مستلزم وقوع حادثه خاصی نمی باشد و اعمال روزمره نیز قادربه برهم زدن این گونه برنامه ریزی می شود
 پس در برنامه ریزی جزی نباید به طور افراطی به جزئیات پرداخت چون احتمال وقوع شکست را بیشتر می کند شکست های پی در پی ما را از ادامه عمل به برنامه ریزی بازمی دارد
چند نکته مهم در زمینه برنامه ریزی: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- در هر برنامه ریزی خطا هایی وجود دارد نباید نامید شد باید به رفع آنها بپردازیم
2- از مهمترین نکات برنامه ریزی وجود انعطاف پذیری معقول است باید از فرصت ها استفاده کرد
3-در برنامه ریزی باید به مسائل دیدی واقع بینانه داشت و در همه حال باید از انجام اعمال احساسی خود داری کرد وبرنامه ریزی بایستی معقول وانجام پذیر باشد
4-در برخورد با حوادث غیر قابل پیش بینی بایستی با توجه به مقتضیات بهترین شیوه را برگزید
5- در هر برنامه ریزی بایستی از فرد گرایی خودداری کنیم
6- از پرداختن زیاد به جزئیات وبه وجود آمدن زمینه  شکست های پی درپی  بایستی خودداری کنیم
7- با تعصب بی مورد  نسبت به برنامه نباید مانع ازتفویض اختیارات لازم شد
8- در برنامه ریزی بایستی تمام نیاز ها لحاظ شود


نظرات شما ()

نویسنده: Charpabor یکشنبه 85 بهمن 22   ساعت 3:41 صبح

این تصویر یک عکس متحرک نیست . این عکس برای تست سطح فشار روحی شما کاربرد دارد .

اگر شما آنرا متحرک می بینید به این معنی است که شما تحت فشار روحی هستید .

میزان سرعت حرکت تصویر سطح فشار روحی شما را نشان می دهد . هرچه حرکت سریع تر باشد , میزان فشار روحی شما بیشتر است .

بیشتر بچه ها و افراد مسن یک تصویر ثابت را می بینند .

اگر شما تصویری با حرکت آهسته مشاهده می کنید , به این معنی است که شما غالب

اوقات مقداری  فشارعصبی دارید .

خود را با این تصاویر چک کنید تا بتوانید خودتان را بهتر بشناسید .

گاهی خوب است که یک مقدار مشخصی استرس داشته باشید . که ما را جهت بهتر شدن حرکت بدهد , امااسترس زیاد می تواند موجب صدمات جسمی و روحی بشود .

و در صورتی که تصاویر را با حرکتی سریع مشاهده می کنید , برای آرامش خودتان تلاش کنید .


نظرات شما ()

نویسنده: Charpabor یکشنبه 85 بهمن 22   ساعت 3:39 صبح

موفقیت در کار و تجارت به فاکتورهای گونـاگـونی بستگی دارد که بارزترین آن شانس و اقبال میـباشد. امـا اگـر شما میخواهید که نبردبان ترقی را بسرعت طی کنید این نکته را باید بـخاطر بسپارید: مـوفقیت امری کاملا سیستماتیک بوده و می شود آن را با فرمول بیان نمـود. راهـبـرهای زیـر  میتوانند به مقدار زیادی شما را برای رسیدن بـه آن یـاری نمایند.

موفقیت بسراغ کسانی میآید که از آگاهی، متقاعدسازی و قدرت بتوانند به نفع خود بهره بگیرند. به عبارت دیگر:

              موفقیت = آگاهی + متقاعد سازی + قدرت

 

بیاموزید که چگونه با بکاربـردن این قوانـیـن تعیین کننده در زندگی کاری خود می توانید در شغل خود موفق گردید.

آگاهی

ظواهر ابزار سنج زندگی هستند. نحوه ای که خـود را معرفی میکنید مـقیاسی از شمـا ایجاد می نماید که دیگران بر اساس آن شما را تصور کرده، در موردتان قـضاوت نـمـوده و رفتار می نمایند. همه روزه با افرادی روبرو خواهید شـد که مایـلید آنها را تحـت تاثیر قرار دهید، خواه افراد بالادست باشند و خواه مشتریان بالقوه.

حتی کسانی که زیر دست شما کار می کـنـند را نـیز برای ایجاد نمودن یـک رابطه کاری مفید باید متاثر نمایید. برای رسیدن به کامیابیهای بزرگ لازم است بعنوان نـمونه بارزی از نزاکت و اعتماد بنفس در جـامـعه ظـاهر شده و در این زمیـنـه مـرتکب هیچ اشتباهی نگردید - بخت و اقبال فقط یکبار بسراغ شما خواهد آمد.

همیشه بایـد بـرای ایـجـاد یـک تاثیر گذاری مناسب آمادگی داشته باشید. اگر چه ممکن است این کار در ابتدا نیاز به کمی سعی و تلاش داشته باشد، ولی بعد از مدتی عادی خواهد شد.

نکات زیر شما را برای شروع کارتان یاری خواهند نمود.

 

لباس مناسب برای تاثیرگذاری

 اجازه دهید از خارجی تـرین لایه آغاز کنیم: لبـاسهای شما. دو دسـت از بـهتـریـن کت و شلوارهایی که در استطاعت شما است را خریـداری نمایـیـد. یـک پیـراهن شیـک بـر تـن نموده و کفشهایتان را واکس بزنید. اکنـون کـه دنـده در دسـت شـما اسـت، بیاموزید که چـگونه مـی تـوانـیـد از آن استفاده کنید. همیشه راست قامت بایستید؛ نه تنـها بـاوقـار بنظر خواهید رسید، بلکه لباسهایتان نیز بسیار گران قیمت تر جلوه خواهند کرد.

محکم دست دهید 

 نمیتوانم بگویم که یک دست دادن خوب و مـناسب چـقدر حائز اهمیت است. مردم از آن متوجه ابهت و بزرگی شما میشوند. مطمئن شوید که دستتان کاملا خشک باشد؛ یــک دست مرطوب و چسبنده خوشایند نبوده و نشانگر عصبانیت و دستپاچگی می بـاشـد. دستها باید درنقطه تلاقی انگشت سبابه با شست بهم متصل شده و خود دست دادن باید سفت و محکم باشد.

تماس چشمی را حفظ کنید 

 همیشه در چشم فردی که با او در حال گفتگو هستید نـگاه کنید. روی برگرداندن نشانه خستگی و یا توجه اندک و سرسری می بـاشد. بـه پــایین نگاه کردن سستی و تزلزل را میرساند. نگاه خود را بطور ثابت و با حالتی دوستانه حفظ کنید.

مهربان باشید   

 شمـا بــاید سرچشمه ای از لذت برای دیگران باشید. کلید این کار مـهـربـانـی اسـت، از آنجایی که شما را انــسانی منطقی و معاشرتی نشان خواهد داد. یک لبخند طبیعی و پیوسته تنها چیزی است که نیازدارد.با اینحال حد و مرز خود را بشناسید؛ مهربان بودن بـه مـعنای دوست کسی بودن نمی باشد. به دیگران احترامی مقتضی نشان دهیـد تـا آنها نیز مقابله بمثل نمایند.

با فصاحت سخن بگویید  

سخنرانی  شما باید شفاف، باز و دقیـق باشد. آمیختن "ااا.." ها به جملات بهتـریـن راه برای از دست دادن علاقه شنوندگان بــوده و باعث عدم توجه کامل آنها به شما میگردد.


نظرات شما ()

نویسنده: Charpabor یکشنبه 85 بهمن 22   ساعت 3:38 صبح

روی دیگران تاثیر گذار باشید

 

   اگـرخانم ها از نفوذ خود با خبر بودند وجودشان سرشار ازفـخـر و مباهات می شد و اگر مردها هم متوجه می شدندکـه خانم ها تـا چه حد میتوانند تاثیر گذار واقع شوند، آنگاه بدون شک شگفت زده می شدند. هـمـه مـا در طـول زنـدگی خود حداقل بر روی 250 نفر تاثیر میگذاریم. هـر یک از انسان ها به نوعی مسئولیت رهبری و مـدیـریت دیـگران را بـه عـهـده دارنـد. متاسفانه تحقیقـات گـویای این مطلب است که اکثر خانم ها تاثیر و اعتبار خود را دست کم می گیرند.

در امور منزل می توانید فرزندان خود را در تمیز کردن خانه مدیریت کنید و به آنها ارزشها و اخلاقیات را آموزش دهید. در محل کار نیز می توانید مردم را به خرید و فروش تشویق کنید و با حرف هایی که میزنید و کارهایی که انجام می دهید و با روشی که وظایف محوله خود را انجام می دهید بر روی دیگران تاثیر بگذارید.

بین شهرت و بزرگواری در مقوله مدیریت تفاوت فاحشی وجود دارد. شخصی مثل مدونا مشهور است اما مادر ترزا بزرگوار است. امروزه کمبود بسیار شدیدی به رهبران واقعی و بزرگ احساس می شود، کسانیکه صادق، قابل اعتماد، کامیاب و شایسته باشند و استانداردهای بالای اخلاقی را دارا باشند.

چه بخواهید یا نه، چه باور داشته باشید و یا خیر شما یک فرد تاثیر گذار هستید. مردم به عقاید شما توجه می کنند و اعمال خود را بر اساس آن پی ریزی می کنند. 8 اصل زیر به شما کمک می کند تا بتوانید تاثیر مطلوبی را بر روی دیگران ایجاد کنید.

1- آرزوی تغییر دنیا به مکان بهتری را داشته باشید- دامنه دید خود را افزایش دهید. چیزی را بخواهید که فراتر از توانایی هایتان است تا شما را به چالش وادارد. اگر تنها به زمان حال و به شخص خود توجه کنید و تمام مدت در پی جمع آوری مادیات و خوشگذرانی باشید، خیلی زود درگیر خواب غفت می شوید و احساس نارضایتی از زندگی به شما دست میدهد.

مدیریت به معنای کمک گرفتن از دیگران برای تبدیل رویاها به واقعیت می باشد. سعی کنید برای رسیدن به ارزش ها تلاش کنید. برای رویاهایتان از جان خود مایه بگذارید تا بتوانید با فکر کردن به آنها به وجد آیید.

2- توانایی های خود را شناسایی کنید- هر کدام از ما توانایی هایی داریم که با اتکا به آنها قادر به انجام کارهای بزرگی هستیم اما باید خلا موجود را با کمک گرفتن از افراد مجرب پر کنیم. برای بدست آوردن نتیجه بهتر سعی کنید با گروه کار کنید. باید از توانایی های خود بهره بگیرید و افراد گروه را بر اساس توانایی های شخصی شان گردهم آورید. خانواده شما هم می توانند به نوعی یک گروه محسوب شود. آیا شما به تک تک افراد خانواده در سنجش توانایی هایشان کمک می کنید؟

به عنوان عضوی از یک گروه و یا یک خانواده ، باید دیگر اعضا را مرتبا ملاقات کنید. اهداف خود را تعیین کنید و هر چند وقت یکبار آنرا مرور کنید تا نقطه تمرکز خود را از دست ندهید. اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خود را تعیین کنید و عملکرد خود را در هر 2 تا 3 سال یکبار ارزیابی کنید تا با این کار انگیزه شما نیز افزایش یابد. شما باید هر کجا که لازم بود اعتبار خود را نیز گرو بگذارید، قدردان باشید و اطرافیانتان را نیز برای رسیدن به اهدافشان تشویق کنید.

3- تلاش برای بهترین ها- افراد تنها با توجه به رفتاری که در شما می بینند عمل می کنند پس اگر می خواهید در آنها تاثیر بگذارید تا به پله های بالاتر صعود کنند و بتوانید به عنوان مدیر موفقی شناخته شوید لازم است که نه تنها کارهای منطقی را انجام دهید بلکه باید آنها را به درستی نیز انجام دهید. اگر می خواهید چیزی را به دیگران یاد بدهید باید خود در ابتدا آن فاکتورها را رعایت کنید. رهبران پرتاثیر و با نفوذ می بایست همواره برای رسیدن به بهترین ها تلاش کنند.

4- مُصِر باشید- مادر ترزا یک زن مصمم بود. رمز موفقیت یک مدیر موفق در استقامت و پایداری خلاصه می شود. هیچ گاه میدان را ترک نکنید. شاید دوستان و دشمنان شما را اغوا کنند که از کار کردن دست بکشید اما نباید فریب آنها را بخورید و از مرحله به در شوید. سعی کنید همیشه ثابت قدم و مصمم باشید.

اگر می خواهید دنیا را عوض کنید باید پافشاری به خرج دهید. افراد با نفوذ زندگی خود را با تنبلی و راحتی سپری نمی کنند. آنها افرادی نیستند که استعداد های خاصی داشته باشند بلکه کسانی هستند که از اشتباهات خود درس گرفته، از زمین بلند می شوند و دوباره شروع به تلاش می کنند.


نظرات شما ()

نویسنده: Charpabor یکشنبه 85 بهمن 22   ساعت 3:16 صبح

۱.   به خود اجازه دهید تا شاد باشید .

حتما در زندگی خود موفقیت هایی کسب کرده اید که دوست داشته باشید شاد باشیدو لذت ببرید ولی در همان زمان  زمزمه ای در سر خود شنیده اید که: الان وقت شادی نیست.انسان موجود خارق العاده ای است که قادر است در آن واحد بسیاری از حیجانات و احساسات را در ذهن خود تداعی و حس کند. هر گاه خود را از لذایذ زندگی بی  نصیب کنید یعنی از یک زندگی کامل محروم کرده اید.اینجاست که باید با خود عهدی ببندید و آن این است که موجب این پیمان به خود اجازه بدهید که از هر چیز پسندیده ای لذت ببرید.پ

شادی و نشاط را در طبیعت پیدا کنید.

 

      2.   شادی و نشاط را در طبیعت پیدا کنید.

آن قدر در برنامه روزانه خود غرق نشوید که از زیبایی های دنیای اطراف غافل شوید. هر چیزی که دارای استعداد بالقوه باشد میتواند برای شما شادی آور باشد این نکته را سر لوحه زندگی خود و فرزندانتان قرار دهید.

 

 3.   به دنبال عوامل اصلی ایجاد شادی و نشاط باشید.

منتظر نباشید تا شادی به دنبال شما بیایید بلکه شما به دنبال انجام کارهایی باشید که به زندگیتان نشاط هدف و معنا بدهد. مثلا خوب است که به فکر نوشتن یک برنامه زندگی برای خود باشید. برنامه ای که در آن نکاتی درج شده که رعایت آن ها انگیزه ی شادی و نشاط را در شما زنده میکند.مواردی از این قبیل عشق ورزیدن بالا بردن سطح سلامتی و نشاط بچه ها تحکیم روابط دوستانه بودن فردی مجرب و قابل اعتماد تکیه گاهی مطمئن برای افراد کم تجربه و نا آزموده و بدین ترتیب داشتن زندگی پر محتوا.

 

4.       به هشدارهای درونی شادی بخش توجه کنید.
شادترین مردم کسانی هستند که راه خود را در زندگی پیدا کرده اند و راهکارهای لازم را برای رسیدن به هدفشان و کسب شرایط بهتر چه از نظر روحی و چه از نظر جسمی به دست آورده اند. به عنوان مثال ، اگر از موقعیت شغلی خود و در آمدتان راضی نیستید طوری که روحیه و انگیزه کار را از دست داده اید این پایان راه نیست بلکه با یک راهکار کوچک ، می توانید خود را از نظر روحی تقویت کرده و در خود انگیزه ایجاد کنید.

5.       شادی را خلق کنید.
انجام کارهای خارج از منزل ، تنظیم مخارج خانواده و یا حتی پرداخت صورتحساب های منزل از جمله کارهایی هستند که به شما کمک می کنند تا قابلیت های خود را پیدا کنید و به حس خودباوری برسید و از این حس لذت ببرید . بدین ترتیب شما میتوانید بازتاب این اعمال را در چهره راضی خانواده پیدا کرده و ببینید.

6.       ایجاد صداهای موزون و خوش آهنگ.
شوخ طبع باش، ترانه های روح بخش بخوان، از طریق صدا حس لذت و رضایت از زندگی را منتقل کن ، رضایت را با صدای بلند ابراز کن، سعی کن با دیگران بخندی اما یادت باشد هرگز به دیگران نخند.

7.       شادیمان را تقسیم کنیم.
با تقسیم شادی هایمان با دیگران می توانیم آن را شدت ببخشیم. فرمول ساده دیگری که من آن را در زندگی دنبال می کنم این است که همیشه سعی می کنم شخص مقابلمان را خوشحال کنم. امتحان کنید خواهید دید که چه احساس خوبی به شما دست خواهد داد.

8.       از فرط شادی به هوا بپرید.
شما در حالت عادی و به طور معمول به بالا و پایین نمی پرید(گر چه ، اگر احساس می کنید انجام این کار اشکالی ندارد و شما را راضی می کند چرا که نه ؟) این حالت زمانی رخ می دهد که شما از موضوعی که باعث نگرانی و ناراحتی شما بوده رضایت و خشنودی کسب کرده باشید . اگر شما فرد پر ذوق و شوقی باشید افرادی هم که با شما در تماسند تمایل پیدا می کنند تا در این شادی شریک شوند یعنی از شما انرژی مثبت بگیرند.


9.       اگر شادی را در میدان دید خود پیدا نمی کنید پس چشم انداز را تغییر دهید.
چشم های خود را به چیزی بدوزید که به شما انرژی مثبت می دهد، در غیر این صورت میدان دید خود را تغییر دهید که آن مورد می تواند یک فاکتور کوچک یا بالعکس بزرگ باشد. به عنوان مثال: من یک باغبان عاشق هستم، من اغلب به حیاط نگاه می اندازم به این منظور که چه کارهایی لازم است تا انجام دهم و این کار را با عشق انجام می دهم و از انجام دادنش انرژی می گیرم کارهایی از قبیل شخم زدن خاک، کندن علف های هرز ، کوتاه کردن شاخه های درختان و ...   و باید بگویم که من به عکاسی نیز علاقه مندم و یک عکاس آماتور هستم تمام چشم انداز من یک شاخه گل یا برگ درخت است ولی با این وجود از درون آن لنز و از آن چشم انداز کوچک و ساده زیبایی های زیادی را می بینم و لذت می برم. گاهی لازم است که حوزه دید خود را گسترش دهید، کنار مشکلات بایستید و روی آن تمرکز داشته باشید و در حین تمرکز ، با فکر کردن بر روی مسائلی که به شما انرژی مثبت می دهد بر مشکل غلبه کنید.   

10.   پیش به سوی پیروزی.
گاهی اوقات رتهی که شما در آن قدم گذاشته اید مایوس کننده است و دیگر فرق نمی کند که چقدر حرکتتان کند است یا نگاهتان سرد است. در واقع، افق دید شما کور شده است، این سوپاپ اطمینانی که دیگر وقت آن رسیده که روش جدیدی را در زندگی در پیش بگیرید و برای دستیابی به این روش نیاز به برداشتن گامی بزرگ نیست بلکه با یک قدم کوچک به اندازه قدم یک کودک می توان این تحول را ایجاد کرد. باید در پی دستیابی به یک برنامه ترغیب کننده و جدید در کارتان باشید از مسیرهای مختلف به منزل بروید ، با همسایه های جدید آشنا شوید. زبان جدید یاد بگیرید. با کسی دوست شوید که فکرش با شما متفاوت است . راه ها محدود نیستند اگر بخواهید می توانید از مسیرهای دیگری نیز وارد شوید.

11.   با نشاط از خواب برخیزید.
به محض اینکه صبح از خواب بیدار می شوید به اولین چیزی که میتواند شما را خوشحال کند فکر کنید و لبخند بزنید. یک لبخند ساده می تواند به شما حس امیدوار کننده ای نسبت به روزی که در پیش دارید بدهد. یا قبل از اینکه کارهای روزانه را شروع کنید، به یک فضای سبز بروید، ورزش کنید به آوای پرندگان گوش کنید بدین ترتیب شما می توانید مقاومت بدن را در مقابل استرس ها بالا ببرید و سیستم ایمنی بدنتان را نیز تقویت کنید و در ضمن شادی را به زندگی بیاورید.

12.   به دنبال داشتن برنامه ای مفرح باشید.  
اگر شما برنامه ای داشته باشید که مشتاقانه در انتظار انجامش باشید، انتظار انجام آن می تواند روز شما را تا موقع انجام آن کار با نشاط و پر کند(انرژی مثبت). این برنامه نباید حتما برنامه شلوغ و حجیمی باشد بلکه می تواند در یک پیک نیک خانوادگی با غذا خوردن با یک دوست خوب خلاصه شود. حداقل هر سه هفته یک بار یک برنامه تفریحی این چنینی در تقویمتان ثبت کنید شما می توانید در انتظار شادی بودن را تجربه کنید.


نظرات شما ()

<   <<   6      
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فرق بین موفیت وشکست
[عناوین آرشیوشده]

فهرست
128067 :مجموع بازدیدها
1 :بازدید امروز
44 :بازدید دیروز
پیوندهای روزانه
درباره خودم
Be        Do        Have
مدیر وبلاگ : Charpabor[48]
نویسندگان وبلاگ :
سید عباس آزرینوشان
سید عباس آزرینوشان[0]
محمد محمدی پور
محمد محمدی پور[0]
حمیدرضا مسعودی[0]

لوگوی خودم
Be        Do        Have
لوگوی دوستان


لینک دوستان
توسل به فاطمه
صفحات اختصاصی
بایگانی نوشته ها
پنج اصل شکست ناپذیر موفقیت
استرس
ارتباطات و آفات آن
21 رمز موفقیت میلیونرهای خودساخته
اعتماد به نفس خود را چگونه پرورش می‌دهید؟
رؤیاهای شما از شخصیت درونتان می‌گوی
این دیوانگی است
خوشبختی های بزرگ در پشت لحظه های کوچک
چرا اهداف در بعضی افراد کمرنگ می شود
جوان
هوشمندانه‌تر کار کنیم
گابریل گارسیا مارکز
روانشناسی میوه ها
دانستنیها
من + تو = ما
موفقیت از کجا می آید
تکیه ام بر چیست؟
باور
نیروی عظیم درون انسان - T.N.T
لیدرشیپ
خودرو مورد علاقه شما کدام است؟
12روش برای ایجاد نشاط در زندگی
جمع‌بندی و نتیجه‌گیری از کتاب قورباغه را قورت بده
برای خانمهای لیدر
در آستانه اظهارنظر شورای نگهبان
وظیفه شما در هنگام پیگیری کردن
نابغه درون خود را رها کنید
مواظب باشید رویاهایتان را ندزدند
قورباغه را قورت بده
از درخت بیاموزیم
دندانه های کلید
از بزرگان بیاموزیم
لیست
آموخته ام
آشنایی با برنامه ریزی کاربردی
3 فاکتور اصلی موفقیت
قدرت فراری
اطلاعات عمومی
موانع موفقیت
اشتراک