سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشمندان در میان مردم، مانند ماه شب چهارده در آسمان اند که بر دیگر ستارگان پرتو می افکند [امام علی علیه السلام]

Be Do Have
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: Charpabor یکشنبه 85 بهمن 22   ساعت 4:29 صبح

نگرش همواره یک پای تیم رهبری است  و در کارها نقش دارد.

 

 آیا استعداد در موفقیت یک تیم کافیست؟

   در یک کار تیمی فقط استعداد کافی نیست و موفقیت هر تیم فقط در گرو داشتن استعداد نیست . البته داشتن استعداد لازم است .

 مثلا تیم رئال مادرید تیمی فوق ستاره است و استعداد بازیکنان در آن موج میزند اما موفقیت این تیم متزلزل است و در نوسان .

 و در واقع یک نگرش همیشه در موفقیت تاثیر گذار است و نگرش داشتن استعداد و استفاده از افراد با استعداد در تیم ، نتیجه بخش نیست و چه بسیار مدیرانی که با داشتن یک نگرش عالی بهترین نتایج را بدست آورده اند.

 

 

استعداد درخشان  +  طرز فکر فاسد    =  تیم بد

استعداد درخشان  +  نگرش بد           = تیم متوسط

استعداد درخشان  +  نگرش متوسط    =  تیم خوب

استعداد درخشان  +  نگرش خوب       = تیم عالی


نظرات شما ()

نویسنده: Charpabor یکشنبه 85 بهمن 22   ساعت 4:28 صبح

   آیا شما در زندگی شغلی خود برای امر مدیریت ارزش قائل
هسـتید؟ شــاید برای انجام شغلهای مختلف توانایی های
فنی و اطلاعات حرفه ای لازم باشد، اما مهارتـهـای رهـبری
و مدیریت نیز جزء پیش نیازهای رسیدن به موفقیت بشمار
مـی روند. اگر می خواهید مدیر موفقی باشید باید توانایی
های رهبری خود را افزایش دهید.

اگر بـه تازگی ترفیع رتبه گرفته اید، مدیریت یک پروژه عظیم
را به عهده دارید، و یا اینکه به دنبال کسب اطلاعات بیشتر
در زمیـنـه مـدیـریت هستـیـد تا بعدها بتوانید به این منصب
نائل شوید، ما در این قسمت 6 مهارت ضروری برای مدیران
موفق را برای شما بیان می کنیم:



"ابتکار نیاز به سرپرستی، اما افراد نیازمند هدایت و رهبری هستند"
راس پروت

1- دید
ـــــــــــــ

ذهن خود را بر روی تصویرهای بزرگتر متمرکز کنید
باید مطمئن شوید که گروه شما از بالاترین بهره وری برخوردار است. اهداف خود را بر اساس استراتژی های بلند مدت پایه ریزی کنید و آنها را با مقامات ارشد و سایر پرسنل در میان بگذارید. اهداف فردی و گروهی تعیین کنید (البته سعی کنید که تمام آنها واقع بینانه باشند.) تمام خواست ها و آرزوهای خود را در یک سیطره بزرگتر قرار دهید و با یک دید وسیع تر به آنها نگاه کنید.

بلند پرواز باشید
بلند پرواز بودن به معنای جاه طلبی و تجاوز به حقوق دیگران نیست. شما باید از حس بلند پروازی خود زیرکانه استفاده کنید. برای بالا رفتن از نردبان ترقی نباید پای خود را بر سر افراد دیگر بگذارید. بدانید که از شغل خود چه می خواهید و حرکت شما به کدام جهت است. توانایی های بالقوه خود را همواره در جلوی چشمتان قرار دهید. اگر به موقعیت فعلی خود قانع باشید هیچ گاه ترفیع رتبه از آن شما نخواهد شد.

2- اطمینان
ــــــــــــــــــــ

باید خود را به خوبی بشناسید
نقاط قوت و ضعف خود را پیدا کنید و بر روی ضعف هایتان بیشتر کار کنید. از سوال پرسیدن و یا گذراندن دوره های کمک آموزشی ترسی به دل راه ندهید. لازم نیست که همیشه همه چیز را بدانید و بهترین باشید. اگر به جزئیات کار اجحاف کامل ندارید کسانی را به تیم خود دعوت کنید که توانایی آنها در انجام موارد مورد نظر از شما بالاتر باشد. اطراف خود را با افرا کارآمد پر کنید نه با "بله قربان گو" هایی که تنها حرف هایی می زنند که با مزاج شما سازگاری داشته باشد.

مصمم باشید
برای وقایع غیر منظره برنامه ریزی کنید تا اتفاقی روی ندهد که شما در مقابل آن خلع سلاح شوید. اگر تمام اتفاقاتی که ممکن است در طول انجام یک پروژه روی دهد را پیش بینی کنید، آنگاه می توانید با داشتن آگاهی کامل تصمیمات مناسب اتخاذ کنید و کار درست را انجام دهید.

کنترل استرس
چنان که از گذشته مرسوم بوده: " هیچ گاه به دیگران اجازه ندهید که متوجه عرق کردن شما بشوند" اگر به خود مطمئن باشید این حس به دیگران نیز القا می شود و آنها هم نسبت به شما اعتماد پیدا می کنند.

انتقاد پذیر باشید
شما می توانید اعتماد به نفس خود را از طریق پذیرفتن نظرهای منفی دیگران در مورد خود اثبات کنید. زمانی که مورد انتقاد دیگران قرار می گیرید به لاک دفاعی فرو نروید و خود را فردی متکبر و سلطه جو نشان ندهید. در هر انتقاد به دنبال نکته های سودمند و سازنده بگردید و از فرد منتقد تشکر کنید. با این کار حرفه ای بودن و تکامل خود را آشکار می سازید.

3- مهارت های سایرین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

"پیش از اینکه به کمک کارمندانتان نیازمند شوید، باید اعتماد آنها را نسبت به خود جلب کنید"
راسل وایت

گوش فرا دهید
به نظرات دیگران توجه کنید و نسبت به پذیرش عقاید مختلف از خود علاقه نشان دهید. از سیاست ها و مشکلاتی که باعث پسرفت تیمی می شوند و اجازه نمی دهند که افراد گروه کار خود را با کیفیت، دقت و علاقه انجام دهند به شدت پرهیز کنید. به گفته های سایرین با دقت گوش کنید که هم بتوانید کیفیت زندگی شغلی خود را بهتر درک کنید و هم بین کلیه امور تعادل برقرار کنید. در چنین حالتی می توانید کارمندان را به سمت مسیر مناسب هدایت کنید.

انعطاف پذیر باشید
یک رهبر قدرتمند لازم نیست که همیشه درست عمل کند. شما باید نسبت به عقاید مخالف، سایر نظرات و ابتکارات نوین از خود روی باز نشان دهید. کلیه پرسنل باید برای پیشنهاد دادن از آزادی عمل برخوردار باشند و بتوانند آزادانه در توسعه و تکمیل طرح های پیشنهادی خود گام بردارند. در چنین شرایطی آنها همواره به دنبال فرصت های تازه ای هستند تا بتوانند وضعیت فعلی شرکت را ارتقا بخشند.

حمایت کنید
در کارها همدلی و شکیبایی خود را آشکار سازید و افرادی را که در انجام وظایف از خود علاقه نشان نمی دهند از امتیازات ویژه محروم سازید. با خدمه و کارکنان با نزاکت برخورد کنید و به آنها احترام بگذارید و نشان دهید که به کارهای فردی شان علاقمند هستید. همیشه به خاطر داشته باشید که چگونگی برخورد شما با افراد دیگر نشان دهنده توانایی های مدیریتی شما است.

4- افزایش انگیزه
ـــــــــــــــــــــــــــ

اطرافیانتان را تشویق کنید
یک رهبر قدرتمند توانایی تاثیر گذاری در دیگران را دارد. دیگران را تشویق کنید و به آنها انرژی و قوت قلب دهید تا بتوانید از ابتکارات و نوآوری هایشان استفاده کنید.

موفقیت ها را جشن بگیرید
همیشه برای تشکر و قدردانی پیش قدم باشید، مثلا بر روی یک صفحه کاغذ مناسب یک یادداشت بنویسید و از این طریق از افراد سپاسگذاری کنید. هیچ گاه در جمع از کارمندان خود انتقاد نکنید. اگر لازم بود چنین کاری را انجام دهید باید آرامش خود را حفظ کنید وبا او شخصا به صحبت بنشینید. در زمان اخراج کردن هم بهتر است اشاره ای به نقاط مثبت افراد اخراجی داشته باشید. اگر با وجود تلاش های بسیار زیاد، وقت گذاشتن های طولانی مدت و به کارگیری عقاید ابتکاری پروژه شما به موفقیت نرسید، تمام افراد گروه را گرد هم آورید و با هم در مورد راهکارهای رسیدن به موفقیت به مشورت بنشینید و بعد هم تمام تجربه های خود را با یکدیگر در میان بگذارید.

از پرسنل خود پشتیبانی کنید
رهبری به این معنا نیست که همه باید به دنبال شما باشند بلکه باید به آنها بگویید که شما در پشت آنها هستید. به نیاز های کارکنان خود توجه کنید حال چه این نیازها دوره های کمک آموزشی باشند چه ارتقا دستگاهها و به کارگیری تکنولوژی جدید و ... خود را برای آنها  به آب و آتش بزنید. شاید همیشه کارها بر وفق مراد پیش نروند اما حداقل این است که آنها می دانند شما همواره حامی و پشتیبان آنها هستید.

کمک کنید
هر زمان که وقت داشتید حتی برای مدت کوتاهی هم که شده سری به بخش های مختلف شرکت بزنید و به کارکنانتان نشان دهید که متوجه تلاش آنها هستید هر چند خود تجربه ای در انجام وظایف آنها ندارید. البته یک مدیر زمانی می تواند به موفقیت دست پیدا کند که همواره دانش خود را به روز کند و اطلاعات کافی در زمینه های مختلف داشته باشد تا بتواند انتظارات خود را به وضوح برای پرسنلش شرح دهد.

5- مسئولیت
ــــــــــــــــــــــ

"بهای رسیدن به بزرگی مسئولیت پذیری است"
وینستون چرچیل

سرزنش های وارده را بپذیرید
اگر اطلاعات غلط مورد استفاده قرار بگیرد و محموله مورد نیاز با تاخیر بدست کارکنان برسد، بالطبع کسب درآمد نیز برای مدتی مختل خواهد شد. مسئولیت اشتباهاتی را که مرتکب آن می شوید به عهده بگیرید به خاطر آن عذزخواهی کنید و اقدامات لازم در رفع مشکل به جود آمده را انجام دهید. اینکه اشتباه از جانب چه کسی سر زده مهم نیست بلکه امری که حائز اهمیت است قبول مسئولیت و تلاش برای حل مشکلات است.

مشکلات را حل کنید
به عنوان یک رهبر شما باید گاهی تصمیمات دشوار و نا خوشایندی را اتخاذ کنید. شما باید کشمکش های موجود را متوقف کنید و به افراد کمک کنید تا تغییر و تحول ها را آسان تر قبول کنند. رمز موفقیت شما برقراری ارتباط است. اگر کارمندان متوجه شوند که شما تا چه حد به شغل خود اهمیت می دهید و برای آن تلاش می کنید، آنها نیز روش های ابتکاری خود را ارائه می دهند و برای رسیدن به موفقیت تمام توان خود را به کار می گیرند.

الگو باشید
همیشه دیگران را متوجه توانایی های خود را در کار کردن کنید. بیطرف باشید و با تمام مسائل عادلانه برخورد کنید و از پارتی بازی هم به شدت پرهیز کنید. به نظرهای مخالف گوش دهید و در هر شرایطی رفتار مناسب از خود نشان دهید و امواج مثبت از خود ساطع کنید.

6- درستی
ـــــــــــــــــــ

"توانایی یک مدیر در استاندارها و معیارهایی منعکس می شود که برای خود پی ریزی می کند"
ری کروک

درستکار باشید
در زمان مواجهه با مواردی که ارزشهای اخلاقی شما را زیر پا می گذارند از خود عکس العمل نشان دهید. اگر از شما درخواست شد که یک کار غیر اخلاقی و یا غیر قانونی انجام دهید به راحتی از انجام آن سرباز زنید. برای حفظ حقوق خود، کارمندان و افرادی که با آنها کار می کنید تلاش کنید.

صادق باشید
در زمان صحبت کردن باید برای گفته های خود اهمیت قائل شوید. اگر نمی توانید قول انجام کاری را بدهید خوب لازم نیست این کار را بکنید. اگر خطایی از شما سر زد، آنرا قبول کنید و به خاطر انجام آن پوزش بطلبید. این روزها که تنها صحبت از "راندمان بالا" و "محدودکردن ضرر و زیان" است فقط با اتکا به صداقت و درستی است که می توانید بر روی مقامات ارشد، مراجعین و کارمندان خود تاثیر گذار واقع شوید.

از شایعات دوری کنید
در مورد افراد دیگر غیبت نکنید و داستان های ناخوشایند را از روی بدخواهی منتشر نکنید. شما باید خیلی قدرتمند باشید که بتوانید چنین جمله ای را بر زبان بیاورید: "من دوست ندارم در مورد کسی که در حال حاضر اینجا حضور ندارد صحبت کنم." این امر نشان دهنده صداقت و درستکاری شماست.

به دیگران احترام بگذارید و متقابلا به آنها اجازه ندهید که در مورد شما به غیبت بنشینند.

تمام تلاش خود را به کار گیریدبرقراری ارتباط
در تمام شرایط اعتماد به نفس خود را حفظ کنید، به دیگران احترام بگذارید و استوار و ثابت قدم باشید. در راه انجام یک پروژه از تمام مهارت ها و توانایی های خود استفاده کنید. اگر نسبت به تعهدات خود وفادار باشید دیگران به شما احترام می گذارند و مورد قدردانی آنها قرار خواهید گرفت.

کارفرمای مسلم و قطعی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ  

"در هر جایی که هستید و با هر گونه امکاناتی که در اختیار دارید کاری را که می توانید انجام دهید"
تئودور روزولت

توانایی رهبری و مدیریت تنها به این معنا نیست که عنوان مدیریت، سرپرست و یا مدیر گروه را یدک بکشید. شغل شما باید همواره مراحل رشد و پیشرفت مداوم را برایتان فراهم آورد. در مورد ندانسته های خود سوال بپرسید، تمام گزینه ها را در نظر بگیرید و کلیه منابع موجود را چندین مرتبه ارزیابی کنید، به طور مداوم از توانایی های خود کمک بگیرید، همواره استعدادهای خود را افزایش دهید و به نداهای درونی تان گوش فرا دهید.

اگر می خواهید شما  را به عنوان فردی بشناسند که دارای خصوصیات غریزی مدیریتی است یاید یک شخصیت شکوهمند را در خود پرورش دهید و خود را به صلاح استعدادهای ویژه تجهیز کنید تا بتوانید بر روی افراد مختلف تاثیر بگذارید و در مقابل شما فرمانبردار باشند. ما شما را با دید، اطمینان، مهارت و توانایی، ترغیب و تشویق، مسولیت پذیری و راستی و درستی آشنا کردیم بقیه امور به عهده خودتان است.


نظرات شما ()

نویسنده: Charpabor یکشنبه 85 بهمن 22   ساعت 4:27 صبح

اساسی ترین اصول موفقیت در هر کار گروهی :

این کار{نتورک}یک کار جمعی وگروهی است که فقط وفقط با حفظ احترام اعضا نسبت به هم واعتماد به همدیگر انجام می شود .نفع شخصی اعضاء در گروی منافع مشترک  گروه است پس وحدت وبرابری باید حفظ شود .یکی از رموز موفقیت در این کار جدی گرفتن این تجارت است ونه سخت گرفتن آن.کسی که با انگیزه رسیدن به آرزوها واهداف خود فعالیت می کند باید این تجارت را در الویت برنامه روزانه خود قرار دهد !

آموزش دیدن وآموزش دادن اساسی ترین و مهمترین قسمت این کار است .پس موفق کسی است که برای افرادی که بعد از او یا بواسطه او وارد سیستم میشوند یک لیدر باشد .امامنظور از لیدر رئیس یا رهبر یک مجموعه نیست بلکه مفهوم راهنما و راهبررا دارد.یک لیدر قبل از اینکه به آموزش متمرکز شود لازم است حس اعتماد واحترام را در میان زیر مجموعه های خود برانگیزد یا حفظ کندتا یک جو دوستانه در مجموعه برقرار شود که اعضای آن نسبت به هم متعهد باشند واعتماد واحترام متقابل در آنها حفظ شود .بهتر این است که هر عضو قبل از اینکه به آموزش زیر مجموعه اش متمرکز شود به کامل کردن آموزش خودش اولویت بیشتری دهد و قبل از اینکه به سودخودش بیاندیشد در ذهنش به سود رسیدن زیر مجموعه اش را اولویت دهد!!!

وحدت یک مجموعه با رعایت موارد بالا باعث رشد آن مجموعه می شود .

هیچ یک از ما به تنهایی در این تجارت موفق نخواهیم شد ولی رشد شخصیت فردی ما میتواند ما را در این کار گروهی به اهدافمان برساند .

صبر.انعطافپذیری.تواضع.فروتنی.امیدواری.بخشش.صداقت.تعهد.جدیت.هدفمندی. اعتمادودرک واحترام متقابل از جمله مواردی هستند که کار کردن روی آنها وپرورششان در درون خودومجموعه ما میتواند مجموعه را به موفقیت برساند و خوب طبیعتامتجلی شدن  این فضایل از جمله دستاوردهای غیر مادی این کار هم می تواند باشدکه به ما می گوید: این تجارت میتواند قبل از رشد مادی موجب رشد شخصیتی ما نیز بشود وما میتوانیم در کنار اهداف مادی و شخصی خود در اجتماع انسانی محبوب .قابل اعتمادوخدمتگذار همنوعان  خود باشیم


نظرات شما ()

نویسنده: Charpabor یکشنبه 85 بهمن 22   ساعت 4:25 صبح

تفاوت بین لیدر واقعی و شبه لیدر در برخورد آنها با زیرمجموعه ها و عکس العمل آنها در برابر محرک های خارجی است . و بد نیست تفاوتشان را از نزدیک ببینیم و بشنویم.

 

راهنمایی :

 

لیدر واقعی : اگر می خواهی زودتر به اهدافت برسی پیشنهاد می کنم این کار را بکنی...

شبه لیدر : من لیدر تو هستم و حتماً باید این کار را بکنی و گرنه دیگه ساپورتت نمی کنم.

 

تشویق کردن :

 

لیدر واقعی : خیلی خوب بود تو فلان مورد را بسیار زیبا انجام دادی

شبه لیدر : خیلی خوب بود نشون دادی زیر مجموعه خودم هستی

 

تعریف کردن از خود :

 

لیدر واقعی : من در این راه تا به حال پیروزی ها و شکست های زیادی را تجربه کردم.

شبه لیدر : من زیر مجموعه های زیادی دارم و خیلی تا الان پول گرفتم .

 

انتقاد کردن :

 

لیدر واقعی : کارت خیلی خوب بود ولی چند تا مورد هم داشت که اگر آنها را برطرف کنی کارت بسیار  جالبتر خواهد شد.

شبه لیدر : کارت افتضاح بود ، گند زدی ، تو لیاقت این کار را نداری ، با این کارها اگه تو موفق بشی من اسم خودم را عوض می کنم.

 

دعا کردن :

 

لیدر واقعی : خدایا، کاری کن بچه ها موفق بشن، من دوست دارم همه آنها به سود برسند.

شبه لیدر : خدایا، کاری کن زودتر بچه ها ورودی بگیرند تا من پولدار بشم .

 

دلداری دادن :

 

لیدر واقعی : ناراحت نباش ، خدا با ماست، اگر بخواهی میتوانی این مسئله را هم حل کنی من هم هر کمکی از دستم بربیاد برات انجام میدم.

شبه لیدر : آخه چقدر بهت گفتم فلان کار رو نکن، گوش نکردی دیگه، قبول کن که حقت هم همین بود، تا تو باشی که دیگه از این کارها نکنی. به نظر من ، این مشکلت به این ساده گی ها حل نمی شه.

 

عکس العمل بعد از شنیدن اخبار منفی از زیر مجموعه ها:

 

لیدر واقعی : چقدر خوب شد که به من اعتماد داری و خیلی هم ممنونم از اینکه همه خبرها را به من می رسانی، بگو ببینم آیا همه اش همین ها بود ؟ اگر مورد دیگری هم هست بگو، من دوست دارم با من رک باشی.

شبه لیدر : حالا این حرفها رو برای چی به من می گی؟ خودت باید یک جوری حلش کنی . من وقت شنیدن این جور اراجیف ها را ندارم . راستی هر وقت ورودی داشتی یه زنگ به من بزن.

 

جواب به تقاضای زیر مجموعه ها برای پرزنتور شدن :

 

لیدر واقعی : این خیلی خوبه که تو دوست داری مستقل باشی ، من هم با کمال میل کمکت می کنم.

شبه لیدر : چــــــــــــــــــــــــــی ؟ می خوای پــــــــــــــــــرزنــــــــــــــــتور بشی؟ تو هنوز فرق بین دست راست و چپت رو نمی دونی! خیلی برات زوده ! تو هنوز صلاحیتش رو نداری، هر وقت موقعش رسید خبرت می کنم.

 

یک سوالی شده و لیدر جوابش را نمی داند.

 

لیدر واقعی : چه سوال جالبی ! این اولین باره که من به یک همچین موردی برخوردم. من در این مورد اطلاعی ندارم به من اجازه بده از لیدرم بپرسم و جواب شما رو بدم.

شبه لیدر : تو هم عجب سوالهایی می کنی ، به جای این سوالها برو چند تا ورودی بگیر . البته این رو هم بگم که من جواب سوالت رو میدونم ولی فعلاً زوده که تو این جور چیزها رو بدونی.

 

شبه نتورک های پشه ایی

 

لیدر واقعی : من به زیر مجموعه هام تعهد دارم و وارد هیچ نتورکی نمی شوم و نباید بخاطر سود بیشتر خودم، آنها را به دردسر بی اندازم.

شبه لیدر : بابا زیر مجموعه کیلویی چنده؟!؟ من باید پیشرفت کنم و به هر قیمتی شده باید به رویاهام برسم ، تازه من که در این کار موفق بودم حتماً در این یکی هم موفق می شوم. یک زنگ به معرف های مستقیم و غیر مستقیمم هم می زنم تا آنها را هم وارد این کار کنم. اِی ول به خودم، دوباره پورسانت می گیرم


نظرات شما ()

نویسنده: Charpabor یکشنبه 85 بهمن 22   ساعت 4:24 صبح

آنچه لیدر ها باید بخوانند و باید بدانند

برای افزایش اعتبار کاری خود و کمپانی ، از فعالیت در گروههای غیر اصولی  بپرهیزید

متاسفانه به محض این‌که اندکی دولت در قبال نت ورک، کوتاه می‌آید؛ شاهد  رشد دست‌های غیراصولی می‌شویم که این موضوع اصلا خوش‌آیند نیست. گسترش دست‌های غیر اصولی از هر لحاظ «مضر» است. اصولا هر کاری، استراتژی‌های خاص خودش دارد و چنان‌چه رعایت نشوند؛ نه تنها موفقیت‌آمیز نیستند؛ بلکه می‌توانند برای دیگران نیز مضر و خطرناک شوند. اینجا ۹ مشخصه از مشخصات دست‌های غیر اصولی را خدمتتان عرض می کنم. هر دستی که یک یا چند مشخصه‌ی زیر را داشته باشد قطعا غیر اصولی است و مراقب باشید تا به دام آن‌ها گرفتار نشوید دوستان اگر مشخصات بیشتری خاطرشان هست لطفا به ما هم بفرمایند :

۱- کسی که شما را دعوت می‌کند؛ از آشنایان شما نباشد: مطمئنا کسانی در این سیستم موفق می‌شوند که با افراد تحت نفوذشان(مثل خانواده و دوستان نزدیک یا صمیمی) کار کنند. البته اگر کسی به این کار ایمان نداشته باشد؛ قطعا ترجیح می‌دهد که غریبه‌ها را واردش نماید. در یک دست اصولی، بالاسری باور دارد و مطمئن است که این یک سیستم سودده می‌باشد؛ و چون می‌خواهد خودش به سود برسد و دو نفر از عزیزانش نیز به سود برسد؛ هرگز سراغ غریبه‌ها نمی‌رود.  مگر اینکه شما را هم از دوستان نزدیک و صمیمی خود بداند.

۲- دعوت کننده، خودش شخصا طرح را برایتان توضیح دهد: از آن‌جا که در یک دست   اصولی، افراد ازسمت بالاسری‌ها حمایت کامل می‌شوند لذا اشخاص تازه وارد، هرگز خودشان شخصا کار معرفی را انجام نمی‌دهند و این را بر عهده‌ی بالاسری‌های باتجربه‌تر می‌گذارند و افراد بالاسری، از آن‌جا که سود زیرمجموعه‌هایشان تضمینی بر سود خودشان است؛ لذا با کمال میل و بدون منت این کار را برای زیرمجموعه‌ها انجام می‌دهند .

۳- دعوت کننده از روش‌های سنتی مثل بیلبرد، آگهی، اینترنت، وبلاگ و ... برای تبلیغات و جذب افراد جدید استفاده نماید: تبلیغات سنتی در سیستم نت‌ورک مارکتینگ منسوخ شده است. اگر تبلیغات در این کار موثرتر بود؛ خود   کمپانی این کار را انجام می‌داد. لذا دست‌های اصولی هرگز از تبلیغات سنتی استفاده نمی‌کنند و نیازی به آن ندارند .

۴- مراسم معرفی کار به صورت گروهی(البته در ایران) برگزار شود: بیش از پنجاه سال تجربه در کار نت‌ورک مارکتینگ می‌گوید جلساتی که افراد به صورت تکی دعوت می‌شوند به مراتب نسبت به جلسات گروهی، موثرتر است. در دست‌های غیر اصولی از آن‌جا که آموزشی در کار نیست؛ کارشان بر اساس تمرکز است؛ لذا تعداد کمی هستند که از مهارت در معرفی (پرزنتیشن) برخوردارند و همیشه از این لحاظ در مضیقه قرار دارند و جهت صرفه‌جویی در وقت (از روی اجبار و یا عدم توجیه!) جلسات پرزنت گروهی برگزار می‌شود. اما در دست‌های اصولی چون که کار بر اساس تکثیر است لذا آموزش‌ها از مهم‌ترین فاکتورهای موفقیت در این دست‌ها محسوب می‌شوند. افراد سعی می‌کنند که روش معرفی کار را بیاموزند و به زیر مجموعه‌های خودشان آموزش بدهند و به طور متوسط از هر 5 نفر اعضاء، یک پرزنتر (کسی که توانایی معرفی کار به طور کامل و اصولی را دارد) وجود دارد. چنان‌چه پرزنتر را سرشاخه فرض کنیم، دو نفر زیر دستش و زیر دست هر کدام از آن دو نفر، چهار نفر در انتها قرار می‌گیرد که باید هر کدام دو نفر را به زیرمجموعه‌ی خودشان وارد کنند. پس پرزنتر با صرف کم‌تر از چهار ساعت  در روز می‌تواند برای هرکدامشان هفته‌ای چهار پرزنت، برگزار نماید. لذا در دست‌های اصولی نیازی به برگزاری جلسات پرزنت گروهی حس نمی‌شود. البته ممکن است عده‌ای اشکال کنند که «چرا در خارج از ایران جلسات پرزنت گروهی توسط خود کمپانی برگزار می‌شود؟» پاسخ این است که خود کمپانی نیز معتقد است که جلسات غیرگروهی موثرترند و البته در شرایطی پرزنت‌های گروهی نیز امکان‌پذیر  است اما آن‌چه که تجربه در ایران نشان داده؛ پرزنت‌های گروهی «فعلا» در «ایران» کارایی ندارند و دست‌های اصولی این موضوع را می‌دانند و خوب رعایت می‌کنند .

۵- معرفی در اماکن گران‌قیمت مانند هتل‌های چند ستاره‌ای انجام شود: افرادی که در دست‌های اصولی آموزش می‌بینند می‌دانند که باید کار را به ساده‌ترین وجه ممکن انجام داد. برای معرفی وست ویژن، به راحتی می‌توانند از محل زندگی خودشان یا محل زندگی دوستانشان یا یک کافی‌شاپ معمولی استفاده کنند. اینکار باعث می‌شود که شخص دعوت شده، با خیالی راحت بگوید که من هم می‌توانم این کار را انجام دهم و من هم می‌توانم با داشتن یک جلد کاتالوگ، و با یک قلم و کاغذ در خانه‌ی خودم یا خانه‌ی دوستم، یا در یک کافی‌شاپ معمولی، برای کمپانی مشتری پیدا کنم تا محصول بخرند و برای خودم درآمدزایی داشته باشم

 ۶- به شما بگویند که یک کار بسیار راحتی است که ظرف مدت کوتاهی پولدار می‌شوید: نت‌ورک مارکتینگ(حداقل وست ویژن) آموزش‌های ساده‌ای دارد که لزوما نیازی به استعدادهای خاص یا تحصیلاتی بالا ندارد. اما در عین حال کار راحت و بی‌دردسری هم نیست و لازم است که وقت و انرژی روی آن گذاشته شود. کسانی که در این کار، وقت و انرژی نگذارد؛ پس از ورود به سیستم سود چندانی  نخواهند کرد. در این سیستم حداقل باید به مدت یک‌سال زحمت کشید تا پولدار شد. این سیستم راه سریعی برای پو‌دار شدن نیست؛ بلکه راهی مطمئن است. کسانی که این موضوع را نمی‌دانند؛ لذا از لحاظ آموزشی ضعیف هستند و اگر  می‌دانند اما عمل نمی‌کنند؛ پس اصل صداقت را زیر پا گذاشته‌اند و ورود به دست ایشان اصلا توصیه نمی‌شود .

۷- به شما بگویند که یک محصول بخر و پولدار بشو. پول از تو و کار از ما: راز موفقیت در این سیستم این است که هر کس  حداقل دو مشتری بیاورد. (نه بیشتر!) یعنی زمانی که شما دو مشتریتان را از میان بهترین دوستان یا خویشاوندانتان وارد نمودید؛ سپس موظفید که به ایشان کمک کنید و آموزش‌های لازم را بدهید تا ایشان هم مثل شما بتوانند دو مشتری از به‌ترین  دوستان و خویشاوندانشان را بیاورد. شما پله به پله تمام آموزش‌هایی که از بالاسری‌تان می‌گیرید را به این دو نفر منتقل می‌کنید و ایشان نیز همین کار را با دو نفرهایشان می‌کنند. شما تا می‌توانید دو نفرتان را در این کار حمایت می‌کنید. همان‌طوری که بالاسریتان از شما حمایت کرد. و پس از مدتی می‌بینید که یک مجموعه‌ی چندهزار نفری دارید و هفته‌ای پانصد تا یک میلیون و نیم هزار تومان پاداش دریافت می‌کنید. کامپیوتری که پاداش های هفتگی شما را محاسبه و به حساب شما واریز می‌کند؛ برایش فرقی ندارد که مشتریان جدید را خودتان آورده باشید یا اینکه آن‌ها را اعضای زیرمجموعه‌تان آورده باشند. پس نیازی نیست که شما مرتب دنبال افراد جدید بگردید(نباید این کار را بکنید!) در مجموعه‌های اصولی افراد، انرژی و پتانسیل خود را صرف دو نفرهای خودشان می‌کنند و ایشان را حمایت می‌کنند تا دو مشتریشان  را معرفی کنند. این کار کمی صبر و حوصله و میزان معقولی وقت و انرژی می‌خواهد اما مطمئن خواهید بود که شما به جای دریافت سودی کم و مقطعی، سال‌های سال پاداش های عالی دریافت  می‌کنید. پس هرگز در دست‌های اصولی، به شما این را نخواهند گفت که «فقط یک محصول بخر و پولدار بشو ... پول از شما و کار از ما ! »

۸- به شما بگویند بیا و تا می‌توانی مشتری جدید را به زیر مجموعه‌ات معرفی کن تا پاداش بیش‌تری بگیری: همان‌طور که در مورد قبلی توضیح دادم در یک دست اصولی، هرگز بالاسری به طور معمول دنبال مشتری جدید برای زیرمجموعه‌ی شما نمی‌گردد بلکه از شما حمایت می‌کند تا بتوانید دو مشتری  از دوستان صمیمی یا خویشاوندانتان را وارد این مجموعه کنید لذا شما هم نباید هر روز دنبال مشتری جدید باشید. بلکه فقط دو نفر! و با همان دو نفر و حمایت از آن دو نفر و آموزش دو نفر، موفق خواهید شد. و این(محدودیت نفر گرفتن) اولین استراتژی است .

 ۹- از پک آموزشی خبری نباشد: در دست‌های اصولی، شخص تازه‌وارد توسط بالاسری‌ها آموزش می‌بیند و یک بسته‌ی آموزشی در همان ابتدای ورود یا بتدریج دریافت می‌کنند که معمولا شامل جزوه ی معرفی محصولات کمپانی و پکیج های آن است، جزوه ی طرز خرید و استفاده از سایت ،  ایمیل سازی و شناخت سایت های خبری شرکت و اگر معرف نسبت به این‌ها اظهار  بی‌اطلاعی نمود پس دستش غیر اصولی است. این کار یک سری استراتژی‌هایی دارد که با تجارت‌های سنتی تفاوت زیادی دارد. البته آموزش استراتژی‌های این کار نسبت به استراتژی تجارت‌های سنتی بسیار ساده‌تر است. این تجارت یک سری آموزش‌های مقدماتی و تکمیلی دارد. به عنوان مثال در آموزش‌های مقدماتی شما یاد می‌گیرد که :

- اهدافتان از ورود به این سیستم را طبقه‌بندی نمایید.

- از میان تمام دوستان، اقوام و خویشاوندان کدام دو نفر را در اولویت قرار   بدهید که با یک معرفی درست و پیگیری اصولی وارد مجموعه بشوند.

- چطور بتوانید آن دو نفر را تک به تک، به جلسه‌ی معرفی محصولات کمپانی(معرفی) بیاورید .

- پس از پرزنت چطور بتوانید به آبجکشن‌ها(ایرادات) ایشان پاسخ بدهید و دید ایشان را که به خاطر جو منفی جامعه، منفی شده است؛ مثبت کنید.

- نکاتی ساده و در عین حال مهمی در زمینه‌ی روان‌شناسی یاد می‌گیرید .

- اگر دوستتان تصمیم به خرید محصول گرفت چطور بتوانید با بررسی اهدافش در او  ایجاد تعهد نمایید .

- چطور بتوانید به دوستتان آموزش بدهید و از او در گرفتن دو مشتریش حمایت کنید .

- چطور بتوانید مجموعه‌ی خود را طوری راه‌بری کنید که آموزش‌ها اولویتشان را از دست ندهند .


نظرات شما ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فرق بین موفیت وشکست
[عناوین آرشیوشده]

فهرست
127861 :مجموع بازدیدها
0 :بازدید امروز
20 :بازدید دیروز
پیوندهای روزانه
درباره خودم
Be        Do        Have
مدیر وبلاگ : Charpabor[48]
نویسندگان وبلاگ :
سید عباس آزرینوشان
سید عباس آزرینوشان[0]
محمد محمدی پور
محمد محمدی پور[0]
حمیدرضا مسعودی[0]

لوگوی خودم
Be        Do        Have
لوگوی دوستان


لینک دوستان
توسل به فاطمه
صفحات اختصاصی
بایگانی نوشته ها
پنج اصل شکست ناپذیر موفقیت
استرس
ارتباطات و آفات آن
21 رمز موفقیت میلیونرهای خودساخته
اعتماد به نفس خود را چگونه پرورش می‌دهید؟
رؤیاهای شما از شخصیت درونتان می‌گوی
این دیوانگی است
خوشبختی های بزرگ در پشت لحظه های کوچک
چرا اهداف در بعضی افراد کمرنگ می شود
جوان
هوشمندانه‌تر کار کنیم
گابریل گارسیا مارکز
روانشناسی میوه ها
دانستنیها
من + تو = ما
موفقیت از کجا می آید
تکیه ام بر چیست؟
باور
نیروی عظیم درون انسان - T.N.T
لیدرشیپ
خودرو مورد علاقه شما کدام است؟
12روش برای ایجاد نشاط در زندگی
جمع‌بندی و نتیجه‌گیری از کتاب قورباغه را قورت بده
برای خانمهای لیدر
در آستانه اظهارنظر شورای نگهبان
وظیفه شما در هنگام پیگیری کردن
نابغه درون خود را رها کنید
مواظب باشید رویاهایتان را ندزدند
قورباغه را قورت بده
از درخت بیاموزیم
دندانه های کلید
از بزرگان بیاموزیم
لیست
آموخته ام
آشنایی با برنامه ریزی کاربردی
3 فاکتور اصلی موفقیت
قدرت فراری
اطلاعات عمومی
موانع موفقیت
اشتراک